ذكر و ياد خدا در اردوگاه حسيني
گر سر جنگ است كنون خيل را گو به سحر، مهلتي اين ليل را
تا كنم اين خاتمه روزگار باز شبي طاعت پروردگار
تا كنم از عشق ،نماز دگر يا شب خود راز و نياز دگر
من كشم از دل ،شبي آه دگر او كند از لطف نگاه دگر
من ز نگاه رخ زيباي دوست ديده كنم محو تماشاي دوست
داستان پرنده ي بريان
يك روز پرند ه اي بريان را به عنوان هديه براي رسول خدا (ص)بردند ،خادم حضرت آن را جلوي حضرت گذاشت ،ايشان پيش از آن كه از غذا بخورد دست به دعا بر داشت و از خدا خواست دوست داشتني ترين آفريده اش را بفر ستد تا با وي هم غذا شود :ناگهان صداي در خانه باند شد ،خادم حضرت به پشت در رفت و آن را باز كرد.ديد حضرت علي (ع)است كه براي ديدار رسول خدا (ص) آمده است…
عاشورا
عاشورا هم تمام شد.
تفاوت عجب با كبر
عجب با كفر تفوت دارد .
كبر يعني اينكه انسان خود را از ديگران بالاتر بداند و بر ديكران گردنكشي كند و سر افرازي كند،اما عجب يعني اينكه انسان خود بين باشد و بر اثر خود پرستي به خويش ببالد.
در تكبر بايد ديگري باشد تا انسان متكبر خود را از او بالاتر بداند.ولي در عجب شخص ديگري وجود ندارد تا بر او احساس برتري شود ،بلكه فرد به خود مي بالد .
عجب يعني اينكه انسان از خودش و كار هاي خودش خوشش بيايد