می زدم پر در حرم
03 آبان 1395 توسط زینب مرادی
می روی بابای خوب باز هم از پیش ما
با خودت تا سوریه کاش می بردی مرا
کاش من هم می شدم یک مدافع در حرم
یا کبوتر می شدم می زدم پر در حرم
مادرم آهسته گفت: تو اگر هستی شجاع
می کنی در خانه از مرقد زینب دفاع
می کند بابا دفاع با تفنگش از حرم
می کنی اینجا دفاع با حجابت دخترم….